پدر روحانی و چاه و من

ساخت وبلاگ
اینجوریا نیس که وقتی یه مشکلی هست، یعنی ما بدبختیم یا ناسپاس

وقتی یک مسأله برای سالهای طولانی حل نشده باقی می مونه

و آدم شاکی میشه، اصلا و ابدا منظور گله و شکایت از همه چی نیس

مث اینه سر جلسه ای که همه چیش عالیه با مساله مهم و سختی روبرو باشی و کل زمانتو پاش بذاری و نتونی حلش کنی و گله مند شی

فقط همین. 

 

یه مدته بند کردم به سخنرانی های جول اوستین، امروزم یکیشو گوش دادم در مورد حضرت یوسف ع و چاه و صبر و امید و 

و برداشت تطبیقی من این شد که بعضی مسائل زندگی، چاهن، 

یا شکم ماهی

که حل شدنش به اراده و خواست ما بستگی نداره بلکه صبر و تسلیم لازم داره

 

حالا یکی از مسائل مهمی که چند سالیه گریبانگیرم شده اینه

بیس سال قبل گفتم از پس نگهداری یه بچه موجی برمیام، اون موقع کوچیک بود بچه هه، اما الان ده سالیه که جنونش شکنجه دهنده شده، آزارم میده و اغلب ارزوی مرگ دارم براش، پریروز یک کارتون خواب گفت بدش من، نگهش میدارم، حالا مرددم بدمش بره یا نه. 

دیروز تا شب همش از خودم پرسیدم می خوام خلاص شم یا نمیخوام. 

این مساله چاه من شده، که هیچ رقمه راهی به رهایی ازش ندارم. 

 

تعبیری نوشتم.

یار ما چون نیستی با هر که خواهی یار باش! 

 

آیا باید یا...
ما را در سایت آیا باید یا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kokabhemat بازدید : 74 تاريخ : شنبه 11 اسفند 1397 ساعت: 14:46