چقدر صبوریم شایدم ابله هستیم، الاغ های خوش سواری بده، و پشت میز نشسته شکمش را به زور مهار می کند،
مزرعه دست خوکها افتاده بود، و گوسفندان با خوشحالی این پیروزی را جشن گرفته بودند، جورج خودکارش را روی لبش تکیه داده بود، و به سخنرانی بی سر و ته خوکی شکم گنده گوش میداد.
یکی از بره ها خون بالا آورده بود، مادرش شیون می کرد، پدرش خوشحال بود از اینکه فرزند او به عنوان قربانی انتخاب شده .
آیا باید یا...
برچسب : نویسنده : kokabhemat بازدید : 75