سریال زندگی

ساخت وبلاگ

هیچکدامشان، امروز، آن لحظه ها را یادشان نیست. برایشان اهمیت ندارد حتی اگر در خاطرشان باشد. و هرگز نگاه تو را ندارند. 

وقتی چشمهایم را باز کردم در قبر ی تاریک بودم که شبیه یک سلول انفرادی مرا احاطه کرده بود. در برابرم صفحه نمایش بزرگی روشن شد. 

خودم را شناختم وقتی در حال مردن بودم. فاصله زیادی با اکنونم داشتم. زنی در حال جان دادن هیچ رقت قلبی و شفقتی در وجودم ایجاد نمی کرد. 

یک مرده در قبرش شاید تنها کاری که انجام نمی دهد گریستن باشد. 

.....

آیا باید یا...
ما را در سایت آیا باید یا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kokabhemat بازدید : 59 تاريخ : پنجشنبه 15 اسفند 1398 ساعت: 16:22