مرگ اگر مرد است

ساخت وبلاگ

برای امثال من که با همه وحشتمون از مرگ هر لحظه به یادشیم، مرگ از کرونا یا هر چیز فرق نمی کنه, پایان همه ما مرگه چه امروز چه فردا، 

اما این تند تند مردن آدمها به هر دلیل و علتی وحشت و شفقت انگیزه.

 

به روزهای بعد از مرگ می اندیشم که روزهایی طولانی خواهند بود، و شاید زندگی دیگری در میان هزاران سوال، هزاران جواب و هزاران چرای دردناک.

 

امشب در میان آیات مرگ به این آیه رسیدم که چقدر دردناک بوده برای قلب پر احساس و لطیفم، پشیمانی از بوسه و آغوش را تجربه کرده است. 

شاید مرگ مرا از رنج پشیمانی ام برهاند، یا طرز دیگری به نگاهم بخشد. 

داستان دیو و دلبر را غلط درک کرده بودم. دیوی که در داستان ها و فیلمها توسط دلبر بوسیده میشود ترسناک است اما شاید من یکی مشمئز بودنش را نفهمیده بودم. شاید نگاه الآنم اینهمه رنج آور است. 

رو به رو شدن با کثافات درونمان برای خیلی ها حتی غیرقابل تصور است، چه برسد بخواهند تصور بوسیدنش را داشته باشند. 

چه انسانهای دوستداشتنی و نازنینی که به اجبار یا به غلط در شرایطی این چنین عمرشان را باخته اند. 

بایست در برابر آینه جراتش را نداری تعفن درونت را تماشا کنی، دوست داری همه چیز بهترین باشد اگر نه قابل تحمل باشد.

وقتی برای شناخت درونت گام برداری میرسی به باتلاقی از کثافات و عفن و گند . بعد مجبوری خودت را بیندازی وسط باتلاق و با آن درآمیزی و اگر توانستی از آن عبور کنی.

آن طرف کثافات درونمان یا بدتر اش است یا نجات... 

 

 

چه دردناک است لحظه ای که لطیفه ای مثل دل، از بوسه اش بوی گند بیاید.

آیا باید یا...
ما را در سایت آیا باید یا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kokabhemat بازدید : 61 تاريخ : پنجشنبه 15 اسفند 1398 ساعت: 16:22